Facebook
Twtitter
Twtitter
ارسال برای دوستان
نسخه مناسب چاپ

ایران در گزارشی نوشت:

«این روزها همه مارک باز شده‌اند.» «مارک باز؟!! » در حالی که لباس‌های پهن شده روی پیشخوان را تا می‌کند، ادامه می‌دهد: «از هر 100 تا مشتری که وارد مغازه می‌شوند، برای 99نفرشان مهم است که لباس‌ها از مارک‌های معروف باشند.»

می پرسم: «حالا لباس‌های شما اصل است؟!» طوری که انگار به او بر خورده باشد، اخم هایش را در هم می‌کشد و با دلخوری می‌گوید: «معلوم است. خودمان جنس هایمان را مستقیم از ترکیه می‌آوریم. جنس چینی و ایرانی هم نداریم!»

مشتریان جدید وارد مغازه می‌شوند. دختر و پسر جوانی سراغ شلوار توی ویترین را می‌گیرند. قبل از این‌که حتی آن را پرو کنند و یا قیمتش را بپرسند، شلوار را برای پیدا کردن مارکش زیر و رو می‌کنند و بعد از رؤیت مارک، گویی که خیالشان راحت شده باشد، مهر تأیید را بر انتخاب خود می‌زنند و نگاه حق به جانب و پیروزمندانه فروشنده را روی صورتم باقی می‌گذارند.

برندها در دنیای مد غوغا می‌کنند. رقابت آنقدر بالاست که هر کدامشان در تلاشند تا بهترین و متنوع‌ترین مدل‌ها را روانه بازارهای جهانی کنند.
نام برخی کشورها همچون ایتالیا، اسپانیا و ترکیه همواره در صنعت مد و پوشاک درخشیده و این صنعت را به وزنه‌ای سنگین در درآمدزایی این کشورها بدل کرده است.

چین هم که به مدد نیروی کار ارزان و مهارتی که در کپی کردن برندهای معروف پیدا کرده، در بازار پوشاک جولان می‌دهد و با وجود کیفیت نازل محصولات، به دلیل پایین بودن قیمت تمام شده، نگاه‌های بسیاری را به سوی خود جلب می‌کند و مشتریان فراوانی از تمام نقاط جهان و بویژه ایران دارد؛ مشتریانی که برای کسب سود بیشتر و باقی ماندن در بازار رقابت، چین را برای خرید و واردات پوشاک انتخاب می‌کنند. 

بازار کپی کاری برندها در ایران البته به پای چین نمی‌رسد، اما چندان هم بی‌رونق نیست. موید این گفته هم فروشگاه‌های عرضه انواع مارک به صورت متری است که عموماً در بازار تهران فعالیت می‌کنند و مارک‌های کپی شده‌شان بر لباس‌های کپی شده می‌نشیند تا خیال مشتری را از بابت مارک دار بودن آن‌ها راحت کند و این‌که کیفیت پایین محصول بعد از مدتی کوتاه صدای مشتری را در می‌آورد، دیگر به هیچ کس مربوط نیست غیر از صاحب همان برند معروف که البته دست مشتری هم هرگز به او نمی‌رسد.صاحب یکی از همین فروشگاه‌ها که در«راسته کیلویی های» بازار فعالیت می‌کند، می‌گوید: «مارک‌های ما با اصلش مو نمی‌زند و تولیدی‌ها هم خیلی طرفدار استفاده از این مارک‌ها هستند. ما مشتریان ثابت زیادی داریم.»

قیمت مارک‌ها از دانه‌ای 10تومان شروع می‌شود و حداکثر به 40تومان می‌رسد. البته مارک‌ها در این فروشگاه‌ها همان طور که از اسم‌شان پیداست به صورت کیلویی یا متری به فروش می‌رسند و جالب اینجاست که فعالیت این مارک فروشی‌ها هم ظاهری کاملاً رسمی و علنی دارد و خبری از مخفی کاری نیست. 

طرفداران لباس‌های مارک دار، یا در فروشگاه‌ها و نمایندگی‌های برندها به دنبال پوشاک مورد نظرشان می‌گردند یا از بوتیک‌ها و مغازه‌های کوچک و بزرگ که ادعای اصل بودن اجناس را دارند، خرید می‌کنند.

در این میان بسیارند کسانی که اجناس تقلبی را به بهای اصل آن خریده‌اند و بعد متوجه شده‌اند کلاه گشادی سرشان رفته است؛ البته بگذریم از این‌که خیلی خریداران هم هیچ وقت متوجه این که جنس خریداری شده اصل نیست، نمی‌شوند و دلشان را به مارک تقلبی و اطمینان دادن فروشنده خوش می‌کنند.

بعضی‌ها هم اصولاً خودشان خوب می‌دانند که جنس، تقلبی و کپی است اما دلشان می‌خواهد لباس تن‌شان حداقل نامی از برند معروف را یدک بکشد. 

شیما دانشجوی 22 ساله، در حالی که به ویترین مغازه‌ای که با انواع کیف و کفش‌های چهار خانه با رنگ‌های مختلف تزیین شده، اشاره می‌کند، می‌گوید:« این طرح را خیلی دوست دارم. تازه مد شده و خیلی هم طرفدار دارد. اسم برند را هم خیلی با اطمینان به زبان می‌آورد.»
« اما این‌ها کپی هستند. حتماً خوب می‌دانی که اجناس اصل این برند خیلی بیشتر از اینها قیمت دارد!»

جواب می‌دهد:« خوب معلوم است که کپی هستند اما من که دوست‌شان دارم. اصلش هم که اصلاً اینجا پیدا نمی‌شود. تازه اگر هم پیدا شود آنقدر گران است که به جیب ما نمی‌خورد. همینش هم غنیمت است!»

* استعدادهایی که هدر می‌رود


گرایش مردم و بویژه جوانان به استفاده از برندهای خارجی، خیلی زودتر از اینها باید زنگ خطری می‌شد برای تولید‌کنندگان پوشاک داخلی که گویی هرچه در این راه می‌دوند، کمتر به گرد پای رقیبان خارجی می‌رسند. اینکه دلیل موفقیت این برندها چیست و چه راهکارهایی را برای جذب مشتری در پیش می‌گیرند، نکته مهمی است که تولید‌کنندگان داخلی باید به آن توجه کافی داشته باشند زیرا تا زمانی که فرسنگ‌ها با بازار مد ولباس دنیا به لحاظ تنوع و کیفیت فاصله داشته باشیم، نمی‌توانیم در این صنعت جایی برای خودمان باز کنیم.

البته در این آشفته بازار جولان مارک‌های خارجی که تعداد کمی از اجناس آن‌ها از مبادی قانونی و باقی به صورت قاچاق وارد کشور می‌شوند، هستند تولیدکنندگانی که در داخل کشور اسم و رسمی برای خودشان پیدا کرده‌اند، البته تعدادشان آنقدرها هم نیست.

اما دلیل کم اقبالی پوشاک ایرانی چیست و چرا برندهای ایرانی آنچنان که باید برای مردم شناخته شده و جذاب نیستند.مسأله‌ای که علی جنتی، وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی نیز بر آن مهر تأیید می‌زند و می‌گوید:« در کشور طراحان خوش ذوق بی‌شماری وجود دارند اما جای تأسف است که با داشتن چنین گنجینه ارزشمندی، بازارهای ما در اختیار پوشاک تایلندی، چینی و ترک باشد.»
جنتی اعتقاد دارد که یکی از نیازهای کنونی جامعه خلاقیت و ابتکار برای معرفی پوشش و لباس اسلامی است.

استعداد، خلاقیت، ابتکار؛ این‌ها کلمات کلیدی در صنعت مد و پوشاک هستند که برای مطرح شدن در این بازار مهیج و پولساز باید همواره گوشه ذهن طراحان قرار داشته باشند.

 مانا قهرمانی، طراح لباس در گفت‌و‌گو با ایران می‌گوید: «این دقیقاً درست است که مردم علاقه‌ای به استفاده از جنس ایرانی ندارند که بخشی از آن به مسائل فرهنگی و عموماً چشم و هم چشمی‌هایی که با هم دارند مربوط می‌شود، بخش دیگر هم مربوط به نداشتن خلاقیت و نوآوری در تولیدات داخلی است.  تولید‌کنندگان هم که ذائقه مشتری را خوب شناخته‌اند، عموماً به کپی کاری و تولید اجناس مشابه مارک‌های معروف رو می‌آورند.

در سطوح بالا تولیدکنندگان، پارچه و مارک را معمولاً از ترکیه و دبی می‌خرند و جنس را با کیفیت و مدل مشابه در ایران تولید می‌کنند و گاه با قیمت‌های گزاف در مراکز خرید شمال تهران به فروش می‌رسانند. البته این اجناس کپی شده، خیلی وقت‌ها کیفیت بسیار بالایی هم دارند و حتی آن دسته که با پارچه‌های تولید ایران تهیه می‌شوند، گاهی مرغوب‌تر هستند، اما متأسفانه اگر مارک خارجی روی آنها چسبانده نشود، فروش خوبی نخواهند داشت.»

این گفته، موید کیفیت بالای پارچه‌های تولید ایران است؛ پس چرا تولید‌کنندگان به خرید پارچه از خارج اقدام می‌کنند؟
قهرمانی در پاسخ به این سؤال می‌گوید: « قیمت پارچه‌های تولید ایران در بسیاری از موارد بالاتر از پارچه‌های مشابهی است که مثلاً در دبی به فروش می‌رسند، به همین دلیل تولیدکنندگان ترجیح می‌دهند از پارچه‌های خارجی استفاده کنند اما به این نکته توجه ندارند که کیفیت پارچه‌های ایرانی گاهی بسیار بالاتر است و رضایت مشتریان را بیشتر تأمین می‌کند.»
او تأکید می‌کند: « البته در ایران هم برندهای مطرحی داریم که بیشتر در زمینه پوشاک تریکو فعالیت دارند. همچنین در تولید مانتو به دلیل این‌که نمونه‌های مناسب خارجی آن وجود ندارد، موفقیت‌هایی کسب کرده‌ایم اما به هرحال درکل مردم تمایل بیشتری دارند که از لباس‌های خارجی استفاده کنند.»

اما در این میان جایگاه طراحان لباس و دانش آموختگان این رشته چیست؟
قهرمانی به عنوان کسی که تحصیلات آکادمیک در زمینه طراحی لباس دارد و سال هاست در این حرفه مشغول به کار است، در این باره توضیح می‌دهد: « متأسفانه خلاقیت در کار طراحی لباس در ایران وجود ندارد.

تولیدکنندگان ایرانی معمولاً از کشور ترکیه در زمینه الگوبرداری الهام می‌گیرند و این در حالی است که ترکیه خودش از کشورهای اروپایی الگو می‌گیرد و این، یعنی ما حداقل 2سال از مد اروپایی عقب هستیم.

اصول کار اکثر تولیدکنندگان ایران هم این است که معمولاً به مراکز خرید ترکیه و دبی می‌روند و اجناسی را که فکر می‌کنند می‌توانند از آن‌ها الگوبرداری کنند، خریداری می‌کنند. در این شرایط کار طراحان، تنها به الگوسازی محدود می‌شود و این، واقعیت تلخی است که در مورد طراحان لباس در ایران وجود دارد.

بعضی طراحان هم که قدرت خرید تمام نمونه‌های مدنظرشان را ندارند، نیمی از آن‌ها را خریداری کرده و از طراح می‌خواهند بقیه الگوها را با الهام از طرح‌های موجود، تهیه کند و این، می‌شود اوج خلاقیت یک طراح!»

* مهجوریت تحصیلات آکادمیک


رشته طراحی لباس، قاعدتاً با این هدف راه‌اندازی شده که طراحان قدرتمندی را تربیت کند و در راه صنعت مد و پوشاک کشور از آن‌ها کمک بگیرد؛ اما واقعیت‌ها چیز دیگری را نشان می‌دهند.
به گفته قهرمانی، متأسفانه بیشتر استادانی که در این رشته در دانشگاه تدریس می‌کنند و عضو هیأت علمی هستند، سابقه کار در شرکت‌های تولیدی را ندارند و به همین دلیل با اصول بازار آشنا نیستند.

او ادامه می‌دهد: «رشته طراحی لباس تازه از امسال در مقطع کارشناسی ارشد دانشجو گرفته و استادان این رشته تا پیش از این همگی در مقطع کارشناسی تحصیل می‌کردند و بعد برای گرفتن کارشناسی ارشد در رشته‌هایی مانند چاپ، به هندوستان می‌رفتند و بعد عضو هیأت‌علمی می‌شدند.

این در حالی است که در کشورهای دیگر طراحی لباس گرایش‌های مختلفی از جمله مدیریت برند، بازاریابی، عکاسی مد و خبرنگاری مد دارد و فارغ التحصیلان این رشته به راحتی جذب بازار کار می‌شوند اما در ایران تعداد واحدهای دوره کارشناسی ما حتی کمتر از کارشناسی سایر رشته هاست و علاوه بر آن دانشجویان طراحی لباس در دانشگاه، تنها « تصویر ساز» مد می‌شوند و هنگام مراجعه به شرکت‌های تولیدی برای استخدام، حتی اصول اولیه‌ای مانند تهیه الگو و نحوه کار با چرخ‌های صنعتی را نمی‌دانند.»

 به گفته این طراح لباس، در این شرایط نمی‌توان امید زیادی به موفقیت و پیشرفت در تولید ایرانی داشت چرا که متأسفانه کار پایه‌ای در این زمینه که باید از دانشگاه آغاز شود، قوی نیست.
قهرمانی می‌گوید:« در سال‌های گذشته بسیاری از فارغ التحصیلان طراحی لباس، به طراحی و تولید مدل‌های ایرانی و کار در مزون‌ها و شوهای خانگی پرداخته‌اند که البته در ابتدا سود خوبی هم داشت اما کم کم پای شرکت‌های تولیدی هم به این مزون‌ها باز شد و با خرید لباس‌ها و الگوبرداری از آن‌ها و عرضه انبوه با قیمت تمام شده پایین تر، دل مشتریان را به دست آوردند.»
او به انجمن طراحان لباس هم اشاره می‌کند و ادامه می‌دهد: «عموماً استادان طراحی لباس در این انجمن عضو هستند اما تسهیلات خاصی از سوی آن به طراحان تعلق نمی‌گیرد و خبررسانی در این زمینه هم در مواردی همچون برگزاری نمایشگاه‌ها، بسیار ضعیف است.

البته بحث نمایشگاه‌ها که خودش قصه‌ای طولانی دارد؛ از اختصاص غرفه‌های مناسب به شرکت‌های بزرگ گرفته تا بی‌توجهی به طراحان جوان و خلاق.»

* ردپای کمرنگ برندسازی 


برندسازی بخش مهمی از فرایند نظام مند بازاریابی یکپارچه به شمار می‌رود. در واقع برند می‌تواند با افزایش تمرکز و آگاهی مصرف‌کننده نسبت به یک محصول یا خدمت، موجب رشد سهم بازار شود و با ایجاد و احساس تعلق و نزدیکی در مصرف کننده، تکرار خرید آن‌ها را هم زمینه‌سازی کند. ما با یک برند تجاری می‌توانیم به یک نماد و سرمایه ملی مبدل شویم اما با وجود این، در زمینه تولید پوشاک از قافله برندسازی بسیار عقب مانده‌ایم.

صدرا فاتح مطلق، مشاور در مدیریت صنعت پوشاک با بیان این‌که برندسازی یک فرایند بلندمدت است، می‌گوید:« برندها متولد می‌شوند، رشد می‌کنند و به بلوغ می‌رسند. برای موفقیت باید کالا، قیمت، ترویج کالا و سیستم توزیع در شرایط مطلوب و رقابتی با سایر رقبا قرار داشته
باشند.»

او ادامه می‌دهد:« برندسازی فرایندی زمان بر و نیازمند دانش فنی است. در حالی که در ایران مدیریت‌ها هنوز سنتی است و همچنین، برخی قوانین خود سدی در راه برند‌سازی به شمار می‌روند. در این زمینه حمایت دولت از صنعت پوشاک و اعطای تسهیلات، تا حد بسیار زیادی می‌تواند کارگشا باشد.»

ابوالقاسم شیرازی، رئیس اتحادیه صنف تولیدکنندگان و فروشندگان پوشاک تهران نیز، بی‌توجهی به برند‌سازی را یکی از چالش‌های عمده تولید پوشاک در کشور عنوان می‌کند.

او در گفت‌و‌گو با ایران می‌گوید: «وارد شدن بی‌رویه پوشاک به صورت قاچاق به داخل کشور و کپی کاری از طرح‌های غربی، تا حد زیادی حجاب و عفاف را در ایران تحت تأثیر فرهنگ‌های بیگانه قرار داده است که اگر میان تولیدکنندگان و طراحان مد و لباس ارتباط معناداری ایجاد شود   می‌توان با این‌گونه هجمه‌های فرهنگی دشمنان مقابله کرد.»

شیرازی معتقد است با راهکارهایی نظیر پرداخت تسهیلات با سود پایین به تولیدکنندگان و اعمال سیاست‌های تشویقی، می‌توان دوباره رونق را به صنعت پوشاک کشور بازگرداند.»

 هویت لباس‌های ایرانی در برندهای ایرانی شکل می‌گیرد اما تا زمانی که خریداران با طرح‌هایی که تکراری و فاقد نوآوری هستند، مواجه می‌شوند، نمی‌توان آن‌ها را به زور به خرید این‌گونه اجناس
سوق داد.  این روزها اگر در مراکز خرید شهر پرسه‌ای بزنید، با فروشگاه‌هایی مواجه می‌شوید که لباس‌ها و زیورآلات سنتی به فروش می‌رسانند و اتفاقاً از سوی جوانان و خصوصاً دختران جوان هم بسیار مورد استقبال قرار گرفته‌اند، همین امر می‌تواند نقطه قوتی باشد برای تولیدکنندگانی که با ارائه طرح‌های اروپایی به دنبال راضی کردن مشتریان ایرانی هستند؛ مشتریانی که اگر پوشاک ایرانی را بی‌نقص و زیبا ببینند، شاید دیگربه پوشیدن لباس‌‌های غربی، تن ندهند.

1
تاریخ: یکشنبه 31 فروردین 1393